شعر در مورد رودخانه
شعر در مورد رودخانه,شعری در مورد رودخانه,شعری در مورد رودخانه,شعر در مورد گذر رودخانه,شعر نو در مورد رودخانه,شعر کوتاه در مورد رودخانه,شعر کودکانه در مورد رودخانه,شعر زیبا در مورد رودخانه,شعری در مورد گذر رودخانه,دو بیت شعر در مورد رودخانه,شعری درباره رودخانه,شعر درباره گذر رودخانه,شعر زیبا در مورد گذر رودخانه,شعری زیبا در مورد گذر رودخانه,شعر کوتاه درباره گذر رودخانه,شعری زیبا درباره گذر رودخانه,شعر نو درباره رودخانه,شعر کوتاه درباره رودخانه,شعری کوتاه درباره رودخانه,شعر کودکانه درباره رودخانه,شعری زیبا درباره رودخانه,شعری درباره گذر رودخانه,شعر دو بیتی در مورد رودخانه,شعر در وصف رودخانه,شعری در وصف رودخانه,شعر رودخانه,شعر رودخانه و سنگ,شعر رودخانه ها,شعر رودخانه نیما یوشیج,دانلود شعر رودخونه ها,رودخانه شعر نو,شعر درباره رودخانه,شعر گذر رودخانه,شعر برای رودخانه,متن شعر رودخونه ها,دانلود شعر رودخانه ها رامش,شعر در کنار رودخانه نیما یوشیج,شعر در کنار رودخانه از نیما یوشیج,دانلود آهنگ رودخونه ها,دانلود آهنگ رودخونه ها آوا,دانلود آهنگ رودخونه ها از مرجان,دانلود ترانه رودخونه ها,دانلود آهنگ رودخونه ها از آوا,دانلود اهنگ رودخونه ها با صدای آوا,شعر درباره رودخانه کارون,شعری درباره رودخانه,شعری در مورد رودخانه,شعری در مورد رودخانه,شعر درباره گذر رودخانه,شعری درباره ی رودخانه,شعر کودکانه درباره رودخانه,شعر کودک درباره رودخانه,شعری درباره گذر رودخانه,شعر درمورد گذر رودخانه,شعر گذر از رودخانه,شعر برای گذر رودخانه,شعر دربارهی گذر رودخانه عمر,شعری درمورد گذر رودخانه,شعری برای گذر رودخانه,شعر درباره ی گذر رودخانه,شعری برای رودخانه,شعر رودخانه خروشان,شعر رودخانه کارون,شعر رودخانه برفی,شعر رودخانه و جنگل,متن شعر رودخونه ها رامش,متن ترانه رودخونه ها,متن اهنگ رودخونه ها مرجان,متن ترانه ی رودخونه ها,متن آهنگ قدیمی رودخونه ها
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد رودخانه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دستهای تو انگار
سیمهای تارند
که ترانههای حرام را پنهانی
در آتش رودخانههایشان حفظ میکنند،
رودهایی روشن
که صورت سربازهای شکستخورده را
در آتش زخمها میشویند
شعر در مورد رودخانه
چشمانت
دو رودخانه ی تشنه اند
که از پس نیزارهایش
محموله ی ممنوعی حمل می شود
شعری در مورد رودخانه
بوسه هاى تو
زانوهایم را سست مى کند
شبیه درختى که خوشحال است
بعد در جنگل جادویى موهایت
تکیه مى دهم به یک آغوش همیشگى
مثل یک رودخانه ى عاشقِ ستاره
حالتى از یک رویاى کهنه
این بار
اما دیگر مى ایستم و مى بوسم ات
درست پیشِ چشمِ همه.
شعری در مورد رودخانه
و تو
میدانم
عوض نخواهی شد
همانگونه که بودی
گریزپا
پرطغیان و تغیّر
ویرانگر
رودخانهی آتش…!
شعر در مورد گذر رودخانه
تنها گریستم و گریستم و او
بر رودخانه ی اشکهایم
قایقی به آب انداخت
و از هر آه تلخ و سردم
بادبانش را جانی دوباره بخشید
شعر نو در مورد رودخانه
به تصویر زیبای تو نگاه می کنم
و مهربانی ات …
که حتی از پشت قاب شیشه ای هم
به من لبخند می زند.
دلتنگی ات
رودخانه ای ست
که به دریا نمی رسد…!
شعر کوتاه در مورد رودخانه
اگر فقط چشم هایت آبی بود
آواز دریا
در رودخانه ی چشم هایم شنیدنی بود،
اگر و فقط اگر
اتاقم درخت اناری داشت
به فصل چیدن
جای دست هایت
بر دیوارها پنجره می رویید
…
کلمه اگر بودم
لابد
در دست های تو شعر می شدم
حتی اگر چشم هایم آبی نبود.
شعر کودکانه در مورد رودخانه
بر فرو رفتگی های این سنگ
دست بکش
و قرن ها
عبور رودخانه را حس کن!
سنگ ها
سخت عاشق می شوند
اما فراموش نمی کنند!
شعر زیبا در مورد رودخانه
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت.
شعری در مورد گذر رودخانه
چگونه رود می رود به سمت بیکرانه ها
که ابر گریه می کند برای رودخانه ها
دو بیت شعر در مورد رودخانه
دلتنگی
رودخانه ای ست
که به هیچ دریایی
نمی ریزد.
شعری درباره رودخانه
چطور باور کنم
که تنها یک گلوله تو را از من گرفت
تازه رودخانه می خواست شال کمرت باشد
و باران طوری می آمد
که درست روی دست راست تو بود
بهار می آمد تا از دست راست تو
نشانی روستا ها را بگیرد
شعر درباره گذر رودخانه
همه چیز کنار تو لطیف است
پونههای لب رودخانه
سنگی که در آب می اندازی
و کلمات بی رحمی که بر زبان می آوری
صدایت
شب آرامی ست
که جنگل را در بر می گیرد
و آخرین شعله های آتش را
در من خاموش می کند
شعر زیبا در مورد گذر رودخانه
بعد رفتنت
رودخانه ای از این اتاق گذشت
و من
نه سیبی سرخ بودم
که به دست های کسی برسم
نه برگی خشک
که جایی گیر کنم
قایقی کاغذی بودم
پر از کلماتی از تو.
شعری زیبا در مورد گذر رودخانه
شبها می شود از کنار رودخانه به آغوش تو آمد
می شود کنار رودخانه را بوسید
آغوش تو را جاری کرد
می شود حتی آنقدر درون آغوش تو ماند
تا رودخانه ای جاری شود
شعر کوتاه درباره گذر رودخانه
سالها پیش
من و تو
در تمام کوچههای این شهر
با هم قدم زدیم
تو
بر لب جاریترین رودخانه شهر
مرا بوسیدی
و من
زیر سایه درختان این شهر
غزل غزل عاشقت شدم
شعری زیبا درباره گذر رودخانه
تو نیستی
این باران بیهوده میبارد
ما خیس نخواهیم شد
بیهوده این رودخانهی بزرگ
موج بر میدارد و میدرخشد
ما بر ساحل آن نخواهیم نشست
شعر نو درباره رودخانه
مثل رودخانه ای که در دریا نیست می شود،
خودت را از هستی جدا نپندار، به آن بپیوند.
شعر کوتاه درباره رودخانه
سهم زنها از رودخانه ها
تنها پل هایی است
که پشت سر آدمها خراب شده اند!
شعری کوتاه درباره رودخانه
جاده های بی پایان را دوست دارم
دوست دارم باغ های بزرگ را
رودخانه های خروشان را
من تمام فیلم هایی که در آنها
زندانیان موفق به فرار می شوند
دوست دارم
شعر کودکانه درباره رودخانه
رودخانه ها
به یادم می آورند
که
انشعاب دریا
بر تن برهنه زمین
یعنی چه
آن وقت
اگر روزی
من هم جاری شدم
تمام انشعاب تو را به جان خریده ام
شعری زیبا درباره رودخانه
زمانی که پدیدار میشوی
تمامی رودخانهها به نغمه درمیآیند
در تن من
شعری درباره گذر رودخانه
تو می ایستادی و با دستهایت
تمام شکوفه ها را جمع می کردی
تو می خندیدی
و قایق ها به دنبال هم رودخانه را رنگی می کردند…
چقدر همه چیزخوب بود
و من نمی فهمیدم تمام می شود
تمام می شود
شعر دو بیتی در مورد رودخانه
همه چیز را دوباره می سازیم
دوباره می رقصم میان دره ها و
رودخانه ادامه ی دامنم می شود.
شعر در وصف رودخانه
از شوق به هوا می پَرم، چون کودکی ام
و خوشحال که هنوز
معمای سبز رودخانه از دور
برایم حل نشده است
آری، از شوق به هوا می پرم
و خوب می دانم
سال هاست که مرده ام…!
شعری در وصف رودخانه
وقتی که با تو به رقص برمی خیزم
پاهایم سنبله های گندم می شوند
و گیسوانم
طولانی ترین رودخانه ی جهان!
شعر رودخانه
از تمامی ِ رودهایی که به چشم دیده ام
رودخانه تویی
از سراسر ِ جاده هایی که عبور کرده ام
جاده تویی
چرا که هیچ رودخانهای از دور غرقم نکرد
چرا که هیچ جاده ندیده ام
نرفته در آفاقش گم شوم
شعر رودخانه و سنگ
یادت هست
گنجشکان در دست های ما
دانه می خوردند؟
و موهایت
در رودخانه های جهان می ریخت
شعر رودخانه ها
من حتی صدای کو ه ها را می شنوم
که روی کناره های آبی شان
بالا و پایین می پرند و قهقهه می زنند
و کمی پایین تر توی آب
ماهی ها گریه می کنند
و اشک شان رودخانه می شود
شعر رودخانه نیما یوشیج
اشک های تو
شانه ام را خیس می کند
و زخم سال های پیش را می سوزاند
در تو کدام رودخانه می گرید
و ماهی در آستین کدام رود
دانلود شعر رودخونه ها
از میلیونها سنگ همرنگ
که در بستر رودخانه بر هم میغلتند
فقط سنگی که نگاه ما بر آن میافتد زیبا میشود
رودخانه شعر نو
تصویرت را در آب دیدم
تو رفتی
من به دنبال رودخانه راه افتادم …
شعر درباره رودخانه
ماتیلده رودخانه ای است
جاری از سرزمین قلبم
و زورق ها
چه با شکوه در می نوردند
مرا در بی کرانگی نام شکوهمند تو
ماتیلده!
شعر گذر رودخانه
از لحظه ای که با شب هم بستر شدم
از میان تمامی ستارگان
چشمان تو را
تنها چشمان تو را برگزیدم
و از تمامی رودخانه ها
اشکت را.
شعر برای رودخانه
ما با همیم
کاملیم، چون یک رودخانه
چون تک دانه ای شن
متن شعر رودخونه ها
نقشههای جهان به چه درد میخورند
نقشههای تو را دوست دارم
که برای من میکشی
خطوط مرزی و رودخانهها … متروها … خانهها
نقشهی کوچکات را دوست دارم
که دیدهبانان چهار سویش
از برج مراقبه با صدای بلند با هم صحبت میکنند
و من اینسو تا آنسویش را
با غلتی طی میکنم .
دانلود شعر رودخانه ها رامش
ما، در همان رودخانه، دیگربار
آببازی خواهیم کرد در بند کردن لحظهی هراسها
شعر در کنار رودخانه نیما یوشیج
چه می شد اگر خدا، آن که خورشید را
چون سیب درخشانی در میانهی آسمان جا داد،
آن که رودخانه ها را به رقص در آورد، و کوه ها را بر افراشت،
چه می شد اگر او، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض می کرد
مرا کمتر شیفته
تو را زیبا کمتر
شعر در کنار رودخانه از نیما یوشیج
جای نخجیر و رودخانه آب
خیل و صحرا نشینش از هر باب
دانلود آهنگ رودخونه ها
ای آنکه خانه در ره سیلاب می کنی
بر خاک رودخانه نباشد معولی
دانلود آهنگ رودخونه ها آوا
قضا کرد آن زمین را رودخانه
بماند آن بند بر شه جاودانه
دانلود آهنگ رودخونه ها از مرجان
دل خانه درین عالم بیگانه نگیرد
قاصد بدیاری که رودخانه نگیرد
دانلود ترانه رودخونه ها
چون سنگ کوچکی ته یک رودخانه ام
اینگونه است در غم تو روزگار من
دانلود آهنگ رودخونه ها از آوا
با غمزه ای کشیده به جریان جزرو مد
دریــا و رودخانـــه و جــــوی وسراب را
دانلود اهنگ رودخونه ها با صدای آوا
وقتی عاشقم احساس میکنم
دنیا وطن من است
میتوانم از روی دریا بگذرم و هزاران رودخانه را رد کنم
میتوانم بدون گذرنامه این طرف و آن طرف بروم
مثل کلمات مثل افکار
شعر درباره رودخانه کارون
زبانِ تو را می فهمم
مثل گلوله ای که زبانِ تفنگ را می فهمد
مثل رودخانه ای که زبانِ ماهی را می فهمد
زبانِ سنگ را
شعری درباره رودخانه
موهایت
ادامه ی یک رودخانه است
و دستانت
ادامه ی یک درخت
شعری در مورد رودخانه
دو رودخانه ی عشق من و تو شط شده بود
ولی دریغ که راهش به باتلاق افتاد
شعری در مورد رودخانه
عطش من به تو را
همه رودخانه های جهان
فرو نتوانند
نشاند
شعر درباره گذر رودخانه
اگر قلبم برای تو اشک نمی ریخت
زمین هرگز چشمه و دریا و رودخانه ای داشت اینک ؟
شعری درباره ی رودخانه
بیا با من زندگی کن
تا بنشینیم
روی صخرهها
کنار رودخانههای کمعمق
شعر کودکانه درباره رودخانه
بر فرو رفتگی های این سنگ
دست بکش
و قرن ها
عبور رودخانه را
حس کن
سنگ ها سخت عاشق می شوند
اما
فراموش نمی کنند
شعر کودک درباره رودخانه
در آغوش تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
شعری درباره گذر رودخانه
موج را که فرا بخوانی
دریا نزد تو می آید
با رودخانه ای بی پایان برای تو
شعر درمورد گذر رودخانه
احساس می کنم
جنگل
به طرف شهر می آید
احساس می کنم
نسیم در جانم می وزد
احساس می کنم
می شود
در رودخانه آسفالت پارو زد و
قایق راند
همه این احساس ها را
عشق تو به من بخشیده است
شعر گذر از رودخانه
فرصتی بخواهید
تا گیسوان خود را در آفتاب کنار رودخانه
شانه بزنید
شعر برای گذر رودخانه
آنقدر خلافِ موج
شنا خواهم کرد
تا رودخانه
مسیرش را عوض کند
یا غرق شوم
در خوابی
که برای تو دیدهام
شعر دربارهی گذر رودخانه عمر
در حالی که درب را به روی روز می بندیم
عشق من
از میان تاریکی با من عبور کن
چشمانم را در آسمانت جای ده
و خونم را چونان رودخانه ای عظیم گسترده کن
شعری درمورد گذر رودخانه
حالا که آمده ای
قبول کن
جاده ها به جایی نمی رسند
این بار از مسیر رودخانه می رویم
شعری برای گذر رودخانه
به یاد خواهی آورد
روزی پرنده ای را خیس از عشق
یا رایحه ای شیرین را
و بازی رودخانه ای که قطره قطره
با دستان تو عشق بازی می کند
شعر درباره ی گذر رودخانه
همچون رودخانه ها به جستجوی دریا
حتی ژرف تر از آنها
جان من به جستجوی توست
شعری برای رودخانه
آن گل زودرس چو چشم گشود
به لب رودخانه تنها بود
گفت دهقان سالخورده که :
حیف که چنین یکه بر شکفتی زود
لب گشادی کنون بدین هنگام
که ز تو خاطری نیابد
سود
شعر رودخانه خروشان
در کنار رودخانه من فقط هستم
خسته ی درد تمنا،
چشم در راه آفتابم را.
چشم من اما
لحظه ای او را نمی یابد.
شعر رودخانه کارون
حالا به من بگویید
کجای دریا ها جنگ است
که رودخانه ها باز
با آستین پر از سنگ می روند ؟
شعر رودخانه برفی
آن ها که ریشه های رودخانه را می دانند و درخت هزار
شاخه ی دلتا را
همیشه از کناره ی نیزاری می روند
که در میانه ی آن در نا مجسمه ی هجرت است
شعر رودخانه و جنگل
نیمه دیده نشده رویا
خود را میان سایه و رنگ های گریزان جا می زند
که به رودخانه گریزد
قطاری گذشته است به سرعت
و دست جدای عروسکی
میان علف های حاشیه ریل
بازمانده به دنبالش
متن شعر رودخونه ها رامش
به آب رودخانه اگر بنگری
صدا و شکل دل بی قرار زمین بر تو عرضه می کند
متن ترانه رودخونه ها
آن قدر به این سو نیامدی
تا از سیلاب بهاره ی عمر تو
رودخانه عریض تر شد
متن اهنگ رودخونه ها مرجان
شب
رودخانه
با کلماتی که گاه گاه
آموخت از مکالمه ی ابر و دره ها
آهنگ روستایی و سیال آب را
پرداخت در ستایش گل